غزل شماره 191 دیوان حافظ، آن کيست کز روي کرم با ما وفاداري کند + با تعبیر فال

                              آن کيست کز روي کرم با ما وفاداري کند
بر جاي بدکاري چو من يک دم نکوکاري کند
اول به بانگ ناي و ني آرد به دل پيغام وي
وان گه به يک پيمانه مي با من وفاداري کند
دلبر که جان فرسود از او کام دلم نگشود از او
نوميد نتوان بود از او باشد که دلداري کند
گفتم گره نگشوده ام زان طره تا من بوده ام
گفتا منش فرموده ام تا با تو طراري کند
پشمينه پوش تندخو از عشق نشنيده است بو
از مستيش رمزي بگو تا ترک هشياري کند
چون من گداي بي نشان مشکل بود ياري چنان
سلطان کجا عيش نهان با رند بازاري کند
زان طره پرپيچ و خم سهل است اگر بينم ستم
از بند و زنجيرش چه غم هر کس که عياري کند
شد لشکر غم بي عدد از بخت مي خواهم مدد
تا فخر دين عبدالصمد باشد که غمخواري کند
با چشم پرنيرنگ او حافظ مکن آهنگ او
کان طره شبرنگ او بسيار طراري کند

                            

تعبیر غزل شماره 191 دیوان حافظ ، آن کيست کز روي کرم با ما وفاداري کند

به هر کسی اعتماد نکن و راز دل خود را با او در میان نگذار، زیرا ممکن است با افشای آن، تمام غم‌ها و مشکلات دنیا بر دوش تو سنگینی کند. دشمنان در حال نیرنگ و فریب هستند، پس هوشیار باش و مراقب اطرافیان خود باش. به دنبال کسی بگرد که وفادار باشد و در لحظات سختی به تو امید بدهد و گره کارهایت را باز کند، نه اینکه در وقت گرفتاری تو را رها کند و از تو دور شود. افراد وفادار و صادق در زندگی کسانی هستند که به تو در زمان نیاز کمک می‌کنند و همیشه در کنار تو خواهند بود.