غزل شماره 409 دیوان حافظ، اي خونبهاي نافه چين خاک راه تو + با تعبیر فال
اي خونبهاي نافه چين خاک راه تو خورشيد سايه پرور طرف کلاه تو نرگس کرشمه مي برد از حد برون خرام اي من فداي شيوه چشم سياه تو خونم بخور که هيچ ملک با چنان جمال از دل نيايدش که نويسد گناه تو آرام و خواب خلق جهان را سبب تويي زان شد کنار ديده و دل تکيه گاه تو با هر ستاره اي سر و کار است هر شبم از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو ياران همنشين همه از هم جدا شدند ماييم و آستانه دولت پناه تو حافظ طمع مبر ز عنايت که عاقبت آتش زند به خرمن غم دود آه تو
تعبیر غزل شماره 409 دیوان حافظ ، اي خونبهاي نافه چين خاک راه تو
"شما از مسير جنگ و تنشها خارج شدهايد و در حال مبارزه با خوبيهاي خود هستيد. اما زمان آن رسيده که از اين مسير بازگشته و به آرامش درونيتان توجه کنيد. شما مرد صلح و آشتیايد، نه جنگ و خونریزی. درونتان پر از محبت و آرامش است و همگان از رفتار و کردار شما الهام میگیرند. شما در حسرت جمع کردن دوباره همه کسانی هستید که دوستشان دارید و میخواهید دوباره همه را در کنار هم داشته باشید. اما بدانید که رسیدن به هدف و مقصودتان در یک قدمیتان است. کمی صبر کنید و به خدا توکل داشته باشید، که همه چیز به زمان و تدبیر درست شما خواهد رسید."