غزل شماره 5 دیوان حافظ، دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را + با تعبیر فال

                              دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتي شکستگانيم اي باد شرطه برخيز
باشد که بازبينيم ديدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نيکي به جاي ياران فرصت شمار يارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا يا ايها السکارا
اي صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزي تفقدي کن درويش بي نوا را
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوي نيک نامي ما را گذر ندادند
گر تو نمي پسندي تغيير کن قضا را
آن تلخ وش که صوفي ام الخبائثش خواند
اشهي لنا و احلي من قبله العذارا
هنگام تنگدستي در عيش کوش و مستي
کاين کيمياي هستي قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غيرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آيينه سکندر جام مي است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسي گو بخشندگان عمرند
ساقي بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشيد اين خرقه مي آلود
اي شيخ پاکدامن معذور دار ما را

                            

تعبیر غزل شماره 5 دیوان حافظ ، دل مي رود ز دستم صاحب دلان خدا را

"کاری را که قصد انجامش را دارید، به دور از چشم دیگران و در سکوت پیش ببرید. اهمیت هر کاری را، حتی اگر در ظاهر کوچک به نظر برسد، دست کم نگیرید و با جدیت و دقت به انجام آن بپردازید. خیالبافی و وقت‌گذرانی بی‌ثمر را کنار بگذارید و هر لحظه را ارزشمند بشمارید، چراکه استفاده هوشمندانه از زمان می‌تواند شما را به جایگاه و منزلت شایسته‌ای برساند.

دوره‌ی سختی و تنگدستی شما به پایان رسیده است و اکنون زمان ورود به مرحله‌ای از زندگی است که در آن آسایش و آرامش بیشتری تجربه خواهید کرد. با اطمینان و امید به آینده، بدانید که شرایط فعلی شما دستخوش تغییرات مثبت خواهد شد. عمر طولانی و فرصت‌های بسیاری پیش روی شماست، پس با تلاش و برنامه‌ریزی به استقبال روزهای روشن‌تر بروید."