جرج واشنگتن در 22 فوریه 1732 در ویرجینیا متولد شد. او نخستین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و یکی از بنیانگذاران اصلی این کشور بود و نقش مهمی در انقلاب آمریکا داشت. در جریان انقلاب، که جنگی بین سیزده ایالت آمریکای شمالی و ارتش انگلستان بود، واشنگتن فرماندهی ارتش استقلالطلبان را بر عهده داشت.
جرج واشنگتن در 22 فوریه 1732 در ویرجینیا متولد شد. او نخستین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و یکی از بنیانگذاران اصلی این کشور بود و نقش مهمی در انقلاب آمریکا داشت. در جریان انقلاب، که جنگی بین سیزده ایالت آمریکای شمالی و ارتش انگلستان بود، واشنگتن فرماندهی ارتش استقلالطلبان را بر عهده داشت. این ارتش از افرادی عادی تشکیل شده بود که میهنپرستی و تلاش برای رهایی از استعمار انگلستان ویژگی اصلی آنها بود.
جرج واشنگتن پسر یک خردهمالک بود و به دلیل مرگ پدرش نتوانست در خارج از کشور تحصیل کند. برخلاف برادرانش تحصیلات رسمی نداشت، اما از نوجوانی به ریاضیات و نقشهکشی علاقه داشت و مجوز نقشهکشی را از یکی از کالجهای آمریکا دریافت کرد. او در این زمینه نیز کارهای عملی انجام داد.
خانواده واشنگتن نسبتاً مرفه بودند، اما نه به اندازهای که او از مال دنیا بینیاز باشد. پس از مرگ برادر بزرگش، ملکی به او ارث رسید. واشنگتن جوان علاقهمند به پیشرفت در ارتش انگلستان بود، اما چون چنین امکانی برایش فراهم نشد، در 27 سالگی از ارتش استعفا کرد. او از آن زمان تا 43 سالگی، وقت خود را صرف آبادانی زمینهای به ارث رسیده کرد. رفاه او تا حد زیادی از ازدواجش در 26 سالگی با زنی بیوه که یک سال از خودش بزرگتر بود، تأمین شد.
وقتی اختلافات سیاسی بین ایالات آمریکا و دولت انگلیس بالا گرفت و بوی جنگ به مشام رسید، کنگره مهاجرنشینان در فیلادلفیا جرج واشنگتن را به عنوان فرمانده ارتش استقلالطلبان انتخاب کرد. او به عنوان فردی ثروتمند و متنفذ، عضو شورای قانونگذاری ویرجینیا و دارای سوابق نظامی در ارتش انگلستان، رهبری مناسبی برای ارتش آمریکاییها بود. پس از تصویب قانون اساسی، کالج انتخاباتی (الکتورال کالج) واشنگتن را به عنوان نخستین رئیسجمهور ایالات متحده انتخاب کرد. محبوبیت او به حدی بود که جنبشی برای پادشاهیاش به راه افتاد.
جرج واشنگتن در 14 دسامبر 1799، در آخرین روزهای قرن هجدهم، درگذشت. مرگ او به دلیل بیتوجهی به باران و سرمای پاییزی بود. در دوران بازنشستگی در زمینهای خود کار میکرد و در شبی که مهمانان زیادی داشت، لباسهای خیساش را عوض نکرد و روز بعد با وجود سرماخوردگی و گلودرد، در هوای برفی بیرون رفت و مشغول کار شد.