غزل شماره 285 دیوان حافظ، در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش + با تعبیر فال
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش حافظ قرابه کش شد و مفتي پياله نوش صوفي ز کنج صومعه با پاي خم نشست تا ديد محتسب که سبو مي کشد به دوش احوال شيخ و قاضي و شرب اليهودشان کردم سوال صبحدم از پير مي فروش گفتا نه گفتنيست سخن گر چه محرمي درکش زبان و پرده نگه دار و مي بنوش ساقي بهار مي رسد و وجه مي نماند فکري بکن که خون دل آمد ز غم به جوش عشق است و مفلسي و جواني و نوبهار عذرم پذير و جرم به ذيل کرم بپوش تا چند همچو شمع زبان آوري کني پروانه مراد رسيد اي محب خموش اي پادشاه صورت و معني که مثل تو ناديده هيچ ديده و نشنيده هيچ گوش چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول بخت جوانت از فلک پير ژنده پوش
تعبیر غزل شماره 285 دیوان حافظ ، در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
الان زمان حرف زدن نیست، کمی تامل کن و به خودت فکر کن تا از این غم و نگرانی رهایی پیدا کنی. جوانی زمانی است که میتوانی قدمهای بزرگی برداری و تغییرات مهمی ایجاد کنی. نباید بگویی "فعلاً جوانم و وقت برای توبه زیاد است"، زیرا هر لحظه فرصتی است برای رشد و بهبود. برای رسیدن به مراد و اهداف بزرگ، باید رنج، سختی و انتظار را بپذیری و با صبر پیش بروی. اگر عجله کنی و بدون تأمل عمل کنی، همه چیز ممکن است بر باد رود. پس از این لحظات به نفع خودت بهره ببر و با آرامش و تدبیر به سوی آینده برو.