غزل شماره 338 دیوان حافظ، من دوستدار روي خوش و موي دلکشم + با تعبیر فال

                              من دوستدار روي خوش و موي دلکشم
مدهوش چشم مست و مي صاف بي غشم
گفتي ز سر عهد ازل يک سخن بگو
آن گه بگويمت که دو پيمانه درکشم
من آدم بهشتيم اما در اين سفر
حالي اسير عشق جوانان مه وشم
در عاشقي گزير نباشد ز ساز و سوز
استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم
شيراز معدن لب لعل است و کان حسن
من جوهري مفلسم ايرا مشوشم
از بس که چشم مست در اين شهر ديده ام
حقا که مي نمي خورم اکنون و سرخوشم
شهريست پر کرشمه حوران ز شش جهت
چيزيم نيست ور نه خريدار هر ششم
بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوي دوست
گيسوي حور گرد فشاند ز مفرشم
حافظ عروس طبع مرا جلوه آرزوست
آيينه اي ندارم از آن آه مي کشم

                            

تعبیر غزل شماره 338 دیوان حافظ ، من دوستدار روي خوش و موي دلکشم

از دست غریبی و بی‌کسی گله و شکایت نداشته باش، زیرا این تصمیمی است که خودت گرفته‌ای. هرچند اکنون در شرایط سختی به سر می‌بری، اما همیشه می‌توان به شروعی تازه فکر کرد؛ ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. از راهی که رفته‌ای برگرد و دوباره تصمیم بگیر. حادثه‌ای در پیش است که تو را از بی‌سامانی نجات می‌دهد و به سوی آرامش هدایت خواهد کرد. راه راست و درست را پیشه‌ی خود کن و با اطمینان بدان که خداوند همیشه به تو لطف دارد و در این مسیر همراهت خواهد بود.