غزل شماره 339 دیوان حافظ، خيال روي تو چون بگذرد به گلشن چشم + با تعبیر فال

                              خيال روي تو چون بگذرد به گلشن چشم
دل از پي نظر آيد به سوي روزن چشم
سزاي تکيه گهت منظري نمي بينم
منم ز عالم و اين گوشه معين چشم
بيا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
ز گنج خانه دل مي کشم به روزن چشم
سحر سرشک روانم سر خرابي داشت
گرم نه خون جگر مي گرفت دامن چشم
نخست روز که ديدم رخ تو دل مي گفت
اگر رسد خللي خون من به گردن چشم
به بوي مژده وصل تو تا سحر شب دوش
به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
به مردمي که دل دردمند حافظ را
مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم

                            

تعبیر غزل شماره 339 دیوان حافظ ، خيال روي تو چون بگذرد به گلشن چشم

شما منتظر کسی هستید که حاضر هستید برای او همه چیزتان را فدا کنید، اما در دل حس می‌کنید که او حتی نگاه کوچکی هم به شما نمی‌اندازد. بدانید که در حال گذر از یک امتحان الهی هستید که هدف آن این است که خون دل نخورید و زجر نکشید. رسیدن به مژده وصل، به طوری که شما تصور می‌کنید، شاید در ابتدا آن‌چنان خوشایند نباشد، اما بدانید که دل دردمندتان با این مژده التیام پیدا خواهد کرد. چشمانتان با ظهور یار روشن خواهد شد و در نهایت، این آزمون‌ها به آرامش و شادی درونی شما منجر خواهد شد. خداوند شما را در این مسیر هدایت می‌کند.