غزل شماره 425 دیوان حافظ، دامن کشان همي شد در شرب زرکشيده + با تعبیر فال
دامن کشان همي شد در شرب زرکشيده صد ماه رو ز رشکش جيب قصب دريده از تاب آتش مي بر گرد عارضش خوي چون قطره هاي شبنم بر برگ گل چکيده لفظي فصيح شيرين قدي بلند چابک رويي لطيف زيبا چشمي خوش کشيده ياقوت جان فزايش از آب لطف زاده شمشاد خوش خرامش در ناز پروريده آن لعل دلکشش بين وان خنده دل آشوب وان رفتن خوشش بين وان گام آرميده آن آهوي سيه چشم از دام ما برون شد ياران چه چاره سازم با اين دل رميده زنهار تا تواني اهل نظر ميازار دنيا وفا ندارد اي نور هر دو ديده تا کي کشم عتيبت از چشم دلفريبت روزي کرشمه اي کن اي يار برگزيده گر خاطر شريفت رنجيده شد ز حافظ بازآ که توبه کرديم از گفته و شنيده بس شکر بازگويم در بندگي خواجه گر اوفتد به دستم آن ميوه رسيده
تعبیر غزل شماره 425 دیوان حافظ ، دامن کشان همي شد در شرب زرکشيده
"چیزی را از دست دادهاید که برایتان بسیار ارزشمند و حیاتی بوده است. اکنون که از دست رفته، تازه به اهمیت آن پی بردهاید و میفهمید که چه یاقوت گرانبهایی را قدر ندانستهاید. این احساس، تلخ و سنگین است، اما به جای غرق شدن در حسرت و اندوه، به دنبال چاره باشید. زندگی همیشه فرصتی دوباره برای جبران و بازسازی فراهم میکند، اگر اراده و امید داشته باشید. باز هم خدا را شاکر باشید، چرا که هنوز زمان و امکان برای اصلاح و بازگشت وجود دارد. گمشدهتان، چه چیزی یا کسی باشد، با تلاش، صبر و توکل به خدا، میتواند دوباره به زندگیتان بازگردد. این تجربه تلخ به شما درسی بزرگ آموخت: هر آنچه دارید، بهخصوص چیزهایی که گاهی بدیهی میپندارید، گنجینههایی بیبدیل هستند که باید قدرشان را بدانید. از حالا به بعد، با دلی آگاهتر و قدردانتر زندگی کنید و به هر آنچه دارید، عشق بورزید. ایمان داشته باشید که خداوند همیشه راهی برای آرامش و بازگشت به مسیر درست پیش پای انسان میگذارد."