غزل شماره 50 دیوان حافظ، به دام زلف تو دل مبتلاي خويشتن است + با تعبیر فال
به دام زلف تو دل مبتلاي خويشتن است بکش به غمزه که اينش سزاي خويشتن است گرت ز دست برآيد مراد خاطر ما به دست باش که خيري به جاي خويشتن است به جانت اي بت شيرين دهن که همچون شمع شبان تيره مرادم فناي خويشتن است چو راي عشق زدي با تو گفتم اي بلبل مکن که آن گل خندان براي خويشتن است به مشک چين و چگل نيست بوي گل محتاج که نافه هاش ز بند قباي خويشتن است مرو به خانه ارباب بي مروت دهر که گنج عافيتت در سراي خويشتن است بسوخت حافظ و در شرط عشقبازي او هنوز بر سر عهد و وفاي خويشتن است
تعبیر غزل شماره 50 دیوان حافظ ، به دام زلف تو دل مبتلاي خويشتن است
با هر کسی طرح دوستی نریز، زیرا تمام صدماتی که دیدهای از دوستان نادرست بوده است. در عشق شکستهای، اما باید بدانی که همه چیز دوباره رو به راه میشود. عشق پاک و بیآلایش خود را به هر کسی نده، زیرا برخی افراد ظاهر زیبایی دارند ولی باطنی تیره و ناپاک. در زمان احتیاج و سختی، هیچگاه به هر خانهای در نزن؛ زیرا قدرت و عزت واقعی در توانایی و اراده خودت است. به خودت تکیه کن و در مسیر درست پیش برو.